طریقه ی وضو گرفتن -ستّارالعیوبی خدا
 
ارغوان زیبا............ هرچه بخوای
عشق گل زیبا عمومی واجتماعی و...
 
 
سه شنبه 22 فروردين 1391برچسب:, :: 19:37 ::  نويسنده : سید

پیامبر چگونه وضو گرفتن و نماز خواندن را یاد گرفت؟

 

پیامبر چگونه وضو گرفتن و  نماز خواندن را یاد گرفت؟؟؟


این حدیث را علی بن ابراهیم از پدرش و او هم از ابن ابی عمیر او هم از عمربن اذینه او هم از ابو عبدلله نقل کرده است که حضرت حدیث مفصلی را بیان کرد ولی من آن قسمت را که در مورد حاجت است در اینجا میگویم 

فرمود:

وقتی حضرت رسول به معراج رفت به وی وحی شد:
ای محمد بصاد (آبی بود که از سمت راست عرش خداوند جاری شده) نزدیک شده محل سجده گاهت را بشوی و پاک کن و برای خداوندت درود بفرست محمد به صاد نزدیک شد بعد خدا به وی وحی کرد :

رویت را بشوی چون تو می خواهی عظمت من را تماشا کنی بعد هم  بازوهایت را بشوی چون تو کلام مرا با دستت می گیری بعد هم به سرت مسح بکش با رطوبت همان آبی که در دستهایت مانده بعد هم با دست راست به پشت پای راست و با دست چپ به پشت پای چپ مسح بکش چون من مبارک کردم تو را و تو در جایی قدم بر می داری که تا کنون پای کسی بدین جا نرسیده است

بعد هم خداوند فرمود:

یا محمد رو به حجر الاسود به ایست و به تعداد حجابهایم برایم تکبیر بگو چون حجاب ها هفت تا بودند لذا تکبیرها هم در نماز هفت تا شدند بعد هم خداوند فرمود:

نام مرا ببر و بلا فاصله فرمود: به من  حمد هم بکن 
وقیتیکه محمد گفت: الحمدلله رب العالمین 
شروع به شکر سپاس نمود

خداوند فرمود: ذکر مرا ناتمام گذاردی دوباره بخوان  بعد هم خداوند فرمود :
ای محمد این کلمات را بخوان  "الله احد " الله الصمد " لم یلد و لم یولد" ولم یکن له کفوا احد"

بعد هم خداوند وحی می فرماید :
یه رکوع برو ای محمد ؛ محمد به رکوع می رود بعد وحی آمد : در حالیکه محمد در رکوع بود؛ بگو سبحان ربی العظیم و بحمده
محمد سه بار این را تکرار می کند بعد خطاب می رسد که سرت را از رکوع بردار و برای خداوندت سجده کن محمد از سجده از رکوع بلند می شود

خداوند می فرماید یا محمد به سجده بیفت محمد با دست و پایش به زمین می افتد و سرش را بر زمین می گذارد  خطاب می آید : بگو "سبحان ربی الاعلی و بحمده " محمد سه مرتبه آن را می گوید بعد خطاب می آید سرت را از سجده بردار و در حال نشستن باش وقیتیکه حضرت سر ش را از سجده بر می دارد به عظمت  به عظمت خداوند نگاه کرد که برایش تجلی کرده بود دوباره محمد بی اختیار به سجده رفت

خداوند به وی فرمود :
محمد پاشو  وقتیکه محمد سرپا می ایستد خطاب می آید بخوان همان سوره را که خواندی بعد هم وحی می فرماید که " انا انزلنا " را بخوان چون این سوره بیانگر نسبت تو و اهل بیتت  به خدا تا روز قیامت می باشد بعد هم محمد در مرتبه دوم در رکوع و سجود همان کار ها را کرد که در رکعت اول کرده بود

بعد خطاب آمد یا محمد سرت را بردار خداوند ترا ثابت نمود وقتیکه محمد خواست بلند شود خطاب آمد یا محمد بنشین حضرت نشست بعد خداوند فرمود: نعمت های مرا که به تو دادم به یاد آور و نام مرا ذکر کن بعد هم الهام کرد که بگو: بسم الله و بالله و لا اله الا الله و الاسمائ الحسنی کلها الله بعد هم خداوند فرمود: ای محمد بر خودت صلوات بفرست و بر اهل بیتت هم صلوات بفرست

بعد محمد متوجه سمت راستش شد دید  چندتن  از ملائکه و انبیا و پیامبران بزرگ در کنارش هستند به محمد گفته شد : ای محمد بر آنان سلام بفرست لذا محمد گفت: "السلام علیکم و رحمه الله و برکاته"
بعد خداوند فرمود: من سلام و رحمت و برکات بتو و به اولادت می فرستم بعد خداوند به محمد وحی کرد که متوجه سمت چپ نباشد

=======================
منابع: کلیات حدیث قدسی (تالیف فقیه بزرگوار مرحوم شیخ محمد حسین حر عاملی) ص 218

2-شیخ صدوق این روایت را در کتاب علل خود از پدرش او هم از پدر ش او هم از محمد بن حسن او هم از سعد او هم از احمد بن عسی او هم از محمد بن ابی عمیر و محمد بن سان روایت کرد و هر دو اینها از صباح مری و سدیر صیرفی و محمد بن نعمان مومن طاق و عمر بن اذنیه آن ها هم از ابو عبدالله روایت کرد

ستّار العیوبی خدا تا کجاست ؟ 

 



مبادا از این ستّاریّت خداوند سوء استفاده کنیم و خیال کنیم خداوند ما را بخشیده است بلکه شاید این مقدّمه عذاب و مجازات دردناک الهى باشد...

باید پرتوى از صفات خداوند در بندگانش باشد، خداوند از هر عیبى منزّه است و بنده هم باید سعى کند خود را از عیب ها منزّه کند، باید متخلّق به اخلاق خداوند بشود و آبروى دیگران را نریزد و تنها نقطه ضعف ها را نبیند.
جهان - حضرت على (علیه السلام) مى فرمایند: «اَلْحَذَرَ الْحَذَرَ! فَوَ اللهِ لَقَدْ سَتَرَ، حَتّى کأَنَّهُ قَدْ غَفَرَ ؛ بترس، بترس (از خدا!) به خدا سوگند آن قدر پرده پوشى کرده که گویى تو را بخشیده و آمرزیده است».(1)

ستار العیوب

چند نکته درباره این حدیث:

نکته اوّل

خداوند پوشنده گناهان و عیب هاى افراد است، مراد از ستّارالعیوب بودن خداوند چیست؟ دو نوع ستّاریّت داریم، یکى تکوینى و دیگر تشریعى.

تکوینى این است که خداوند انسان را چنان آفریده است که بسیارى از عیب هایش پنهان است مثلاً صفات درون انسان مانند حسادت، تکبّر، و خودخواهى و انحرافات اعتقادى پنهان است اگر انسان طورى آفریده مى شد که بشود اخلاق و اعتقادات او را از چهره اش فهمید، زندگى براى او بسیار مشکل مى شد، امّا خداوند به خاطر ستّاریّتى که دارد چنان انسان را آفرید که عیب هایش مخفى است امّا در روز قیامت «یُعْرَفونَ بِسیماهُمْ» که از چهره ها افراد شناخته مى شوند.

ستّار العیوب تشریعى این است که خداوند دستور داده مردم عیب هاى همدیگر را بشناسند، غیبت نکند، تهمت نزنند و آبروى همدیگر را نریزند.

فایده ستّارالعیوب بودن چیست؟

1. شخصیّت و احترام افراد حفظ مى شود که دادن شخصیّت به افراد یکى از موانع سقوط در گناه است چرا که اگر شخصى در جامعه معروف به گناه و زشتى باشد دیگر باکى براى گناه کردن ندارد، و خود را بیشتر آلوده به گناه مى کند، امّا همین که دید گناهش را پوشش دادند، شرم و حیا مانع مى شود که گناه کند، و اینکه اسلام مى گوید غیبت نکن، یکى از دلایلش همین است که وقتى رسوا شد مى گوید: حالا که آبروى ما رفت پس هر کارى که دلمان مى خواهد انجام دهیم، و درباره تربیت بچّه هم اسلام مى گوید او را تحقیر نکن و نزن و نگو که نمى فهمى و بى شعورى، بلکه به او شخصیت بده تا به ارزش خود پى ببرد و کار خلاف انجام ندهد .

2. فایده دوم این است که پایه هاى امتحان الهى محکم شود. اصل آزادى و اختیار با ستّاریّت محفوظ است، چرا که اگر کسى با یک گناه رسوا مى شد دیگر گناه نمى کرد و گناه نکردنش به خاطر ترس از رسوایى بود، نه پایبند بودن به اصول اخلاقى و اسلامى، و تکامل شکل نمى گرفت و مسأله جبر پیش مى آمد.

نکته دوم

مبادا از این ستّاریّت خداوند سوء استفاده کنیم و خیال کنیم خداوند ما را بخشیده است بلکه شاید این مقدّمه عذاب و مجازات دردناک الهى باشد .

و کلام امام على(علیه‌السلام) بر همین مطلب اشاره دارد که بیدار باشید و از ستّارالعیب‌ها بودن خداوند سوء استفاده نکنید.

نکته سوم

باید پرتوى از صفات خداوند در بندگانش باشد، خداوند از هر عیبى منزّه است و بنده هم باید سعى کند خود را از عیب ها منزّه کند، باید متخلّق به اخلاق خداوند بشود و آبروى دیگران را نریزد و تنها نقطه ضعف ها را نبیند.

یکى از ویژگى هاى انسان مؤمن عیب زدایى است و عیب جویى از صفات زشت است که در مؤمن وجود ندارد، انسان وقتى به کمال مى رسد که عیب هاى خویش را بشناسد و آن را برطرف سازد و این در صورتى امکان دارد که انسان اوّل عیب هاى خود را بشناسد چون تا انسان به نواقص خود آگاه نشود نمى تواند چاره جویى کند.

انسان از چند راه مى تواند به عیب های خود آگاه شود:

1. از راه مراقبه و محاسبه، که انسان مواظب اعمال و رفتار خود باشد و خود را مورد حسابرسى قرار دهد، به خصوص اگر بتواند خود را با افراد صالح مقایسه کند، چرا که وقتى خود را فاقد فضایل کمالات آنها مى بیند مى تواند به عیب هاى خود پى ببرد.

2. عبرت گرفتن از رفتار افراد نادرست و بداخلاق که باید ادب را از بى ادبان آموخت یعنى آنچه را که آنها انجام مى دهند انسان برخلافش را انجام دهد.

3. معاشرت با دوستان خوب که او را نصیحت کنند و عیب هایش را به او تذکر دهند چرا که امام صادق(علیه السلام) فرموده اند: «أحَبُّ إخوانى إلَىَّ مَن أهْدى إلَىَّ؛ محبوب ترین برادرانم نزد من، کسى است که عیب‌هایم را به من هدیه کند.»(2)

امام هفتم (علیه السلام) وقتى اوقات شبانه روز را به چهار قسمت تقسیم مى کند یک ساعتش را معاشرت با برادران قرار مى دهد و مى فرماید: «وَ ساعَةٌ لِمُعاشِرَةِ الإخوانِ وَالثِّقاتِ الَّذینَ یُعَرِّفُونکم عیب هاکم وَ یُخْلِصون، لَکمْ فِى الْباطِنِ؛ ساعتى براى رفت و آمد و معاشرت با برادران مورد اعتمادى که شما را به عیب هایتان آگاه مى سازند و قلباً نسبت به شما خلوص و صفا دارند، اختصاص دهید.»(3)

روایات ما دوست واقعى را کسى مى دانند که تو را از کارهاى زشت باز دارد: «صَدیقُک مَنْ نَهاک». (4)

امام على(علیه السلام) مى فرمایند: «لا تَبْتَهِجَنَّ بِخَطَاءِ غَیْرِک فإنَّک لَنْ تَمْلِک الإصَابَةَ أبَداً ؛ از خطاى دیگران هرگز شادمان مشو، زیرا تو نیز براى همیشه از خطا کردن مصون نیستى».(5)

و همان حضرت فرمودند: «مَنْ عابَ عِیْبَ، وَمَنْ شَتَمَ اُجِیبَ ؛ هر کس عیب جویى کند، عیب جویى شود و هر کس دشنام دهد، پاسخ شنود». (6)

به فرموده امام صادق(علیه السلام): «الأثرارُ یَتْبَعونُ مَساوِىءَ النّاسِ وَیَترکونَ مَحاسِنَهُم کما یَتْبَعُ الذُّبابُ المَواضعَ الفاسِدَة مِن الجَسَدِ وَیَتْرُک الصَّحِیحُ؛ افراد عیب جو همانند مگس هستند که روى ناپاکى ها و آلودگى ها مى نشینند و دنبال کارهاى زشت و عیب های مردم هستند و خوبى هاى آنان را نادیده مى گیرند.»(7)

از خداوند مى خواهیم خودش عیب هاى ما را به ما بنمایاند و توفیق دهد تا درصدد رفع آنها برآییم.

------------------------------------------------------------------
پی نوشت ها :
1. نهج البلاغه، حکمت 30.
2. تحف العقول، حکمت 89.
3. تحف العقول، حکمت 18.
4. غرر الحکم، ح 5857.
5. همان مدرک، ص 150.
6. میزان الحکمه، ج 7، ص 151.
7. سفینة البحار، ج 2، ص 295.
منبع : کتاب گفتار معصومین (علیهم اسلام) ج 2،آیت الله مکارم شیرازی
تلخیص: بصیرت/تبیان

ه اند 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان عمومی واجتماعی و... و آدرس chenar.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 33
بازدید دیروز : 45
بازدید هفته : 120
بازدید ماه : 202
بازدید کل : 51782
تعداد مطالب : 73
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1



دریافت کد جملات شریعتی

تصاویر زیباسازی نایت اسکین
ابزار پرش به بالا
فال روزانه